تاکسی نوشت من 3 قسمت سوم
 
افسانه دره خواب
داستان و یادداشتهای گاه گاهی... ( یک استکان چای با بهرام صادقی )
 
 

پرسیدم: چرا شیفتی راننده عوض می کردن؟ آقای راننده جواب داد: تعداد ماشینا کم بود، راننده زیاد بود... تاکسی ها هم باید تا دیر وقت کار می کرد! واسه همین صاحب ماشینا که اولین صاحب تاکسی رانی بود راننده استخدام کرده بود که ماشینا بی کار نمونن!!! بعد زد تو یه خاطره از عموش... عموی من یکی از همین شوفرا بود که یه شیفت رو این تاکسی ها کار می کرد...ظهر تا عصر... یادمه یه بار زن عموم و مادرم و نن جونم میخواستن برن سر قبر آقا عموم اینا رو سوار کرد منم باهاشون رفتم... تابستون بود... اون موقعها مثل الان نبود که ماشینا کولر داشته باشه، عموی من یه ابتکاری به خرج داده بود... یه آجر گذاشته بود کنار در ماشین بعد در رو با طناب میبست تا باد از لایه در بیاد تو! :مگه پنجره ماشین باز نمیشد؟! گفت: چرا... اما اینجوری مث که بیشتر خنک میشد! آقای کارمند مسلک گفت: حالا شما میخوای بیشتر در مورد قدیم اطلاعات پیدا کنی من پیشنهاد میکنم یه CD هست تو بازار اونو تهیه کنی... فیلمای قدیم توش هست... من خودم گرفتم. پرسیدم: اسمش چیه؟ گفت: اسمش الان خاطرم نیست اما من از بهارستان خریدم... مستنده... در مورد تهران قدیم گفتم: نکنه تهران انار ندارد رو میگید؟! گفت: نه... اونو دیدم... اسمش این نیست... تهرا... چی چی نمی دونم! از قدیم ندیما؛از تهران خیلی قدیم، از زمان درشکه و گاری تا همین ماشینا... فیلم خوبیه. و در حین گپ و گفت با این دو عزیز رسیدیم مقصد در حالی که پیرمرد همچنان سرفه می کرد و لام تا کام حرف نمی زد و دختر خانم رو فرم و سانتی مانتال هم همچنین. تهرا... چی چی... حتما باید تهرانیکا باشه! رفت جزو خریدای امروز... امیدوارم پیدا کنم. کرایه ام رو دادم به آقای راننده و خداحافظی کردم و راهم رو کشیدم که برم دنبال کارم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 29 بهمن 1392برچسب:, :: 15:19 :: توسط : سعید مردی

درباره وبلاگ
این وبلاگ در تاریخ 8 / 12 / 1390 راه اندازی شد... وبلاگ در بردارنده یادداشتهای گاه و بی گاه و اساسا داستان هست... داستانهای کوتاه... آزمون و خطا در نوشتن داستان.
تاکسی نوشت من 3 قسمت دوم تاکسی نوشت من 3 قسمت اول تاکسی نوشت من 2 تاریخچه انیمه تاکسی نوشت من-تحت تاثیر تاکسی نوشت های جناب غیاثی زن دهان شکافته پزشک احمدی سوزم از سوز نگاهت هنوز زد و رفت... یک ترانه قدیمی بنان عزیز به یاد آقام دیو شناسی نوشته آتنا در مورد 15 مرداد ماه زورگیر -قسمت چهارم (قسمت آخر) داستان های زهرا فاقن زاده
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان و یادداشتهای گاه گاهی... و آدرس heyci.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.